معنی اندیشه پوچ جوشاندن، گفتن، بیان کردن، حباب، ابسوار، (مج.) , جوشیدن، قلقل زدن، حباب براوردن، (مج.) خروشیدن, معنی اندیشه پوچ جوشاندن، گفتن، بیان کردن، حباب، ابسوار، (مجپ) پ جوشیدن، قلقل زدن، حباب براوردن، (مجپ) خروشیدن, معنی اjbdai /m] [maاjbj، ;tتj، fdاj lcbj، pfاf، اfsmاc، (k[,) , [madbj، rgrg xbj، pfاf fcاmcbj، (k[,) ocmadbj, معنی اصطلاح اندیشه پوچ جوشاندن، گفتن، بیان کردن، حباب، ابسوار، (مج.) , جوشیدن، قلقل زدن، حباب براوردن، (مج.) خروشیدن, معادل اندیشه پوچ جوشاندن، گفتن، بیان کردن، حباب، ابسوار، (مج.) , جوشیدن، قلقل زدن، حباب براوردن، (مج.) خروشیدن, اندیشه پوچ جوشاندن، گفتن، بیان کردن، حباب، ابسوار، (مج.) , جوشیدن، قلقل زدن، حباب براوردن، (مج.) خروشیدن چی میشه؟, اندیشه پوچ جوشاندن، گفتن، بیان کردن، حباب، ابسوار، (مج.) , جوشیدن، قلقل زدن، حباب براوردن، (مج.) خروشیدن یعنی چی؟, اندیشه پوچ جوشاندن، گفتن، بیان کردن، حباب، ابسوار، (مج.) , جوشیدن، قلقل زدن، حباب براوردن، (مج.) خروشیدن synonym, اندیشه پوچ جوشاندن، گفتن، بیان کردن، حباب، ابسوار، (مج.) , جوشیدن، قلقل زدن، حباب براوردن، (مج.) خروشیدن definition,